خیالم...
پر مرغان خیالم را میشویم...
نفس میکشم در هوای بی هوای تو...
کاش باور داشتم آنجا دلی تنگ من است...
خیالم رنگ باخته...از بس بی خیال شده ام...
بی رنگی برایم دردآور است...اما هر چه که هست از دورنگی بهتر است...
دلم برایت تنگ شده...
بی خیال تمام حرف هایی میشوم که این روزها در دلم جا خوش کرده است...
فقط دلم برایت تنگ شده...
سفر میکنم از اینجا...سفری غریب...
میخواهم احساسم را عوض کنم...
فقط دلم برایت تنگ شده...
اهل عشق و عاشقی نیستم...فقط...دلم...
منتظرت میمانم که بیایی به خوابم...
که تو خود میدانی سبزی ام را وامدار تو هستم...
**********
مضطر نوشت...**فقط دلم برایش تنگ شده...همین...
**تقدیر مرا نور نگاه تو رقم زد...باید که شب چشم تو را قدر بدانم...ارباب خوبم...
**من کجا و دلتنگی برای او کجا؟؟؟چه خیال نابی بود...
**اعتراف میکنم که کم آورده ام...شکسته ام...شکسته ام...شکسته تر از همیشه...
**شهدا العفـــــــــو...